کریمه اهل بیت

کریمه اهل بیت

سلام بر تو، بانوی آب ها و آیینه ها!
سلام بر تو، زیباترین مطلع غزل های عاشقی!
سلام بر نجابت دست ها و کرامت نگاه هایت!
«اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطمة معصومه»

*********
یگانه دختر موسی، بگیر دست مرا
شفیع جنت کبری، بگیر دست مرا
بخوان نماز شبت را که استفاده کنیم
و پخش کن رطبت را که استفاده کنیم
کریمه! سفره ی نان را بدست تو دادند
همیشه روزیمان را بدست تو دادند

کلمات کلیدی
آرشیو زمانی
جشنواره ملی وبلاگ نویسی دختر آفتاب
دختر آفتاب
لوگوی ما

پدربه فداى دختر

يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۳۶ ب.ظ

السلام علیک یا بنت رسول الله

*********

بى گمان شیرین ترین خاطره امام هفتم و خاندان نبوى(ع) از ماه ذیقعده، در آغاز آن بود، که هلال «معصومه» از برج «نجمه» در افق امامت درخشیدن گرفت و کانون زندگى امام(ع) را با انوار درخشانش پر فروغ تر ساخت.
حضرت معصومه(س) ماه تابانى بود که لحظه اى از خورشید فروزان امامت جدا نشد و از دریاى بیکران علوم پدرش ، امام کاظم (ع) و برارش امام رضا(ع) کسب فیض نمود.
حضرت معصومه (س) در سنین کودکى به مقامى رسید که به راحتى مى توانست به پرسش هاى فقهى و عقیدتى مردم مدینه پاسخ بگوید و پاسخ هایش مورد پذیرش و شگفتى پدر بزرگوارش قرار بگیرد.
طبق نقل برخى از ثقات، مرحوم حاج سید نصرالله مستنبط (داماد مرحوم آیت الله خوئى) از کتاب نفیس و بى نظیر «کشف الثانى» نقل کرده که روزى جمعى از شیعیان وارد مدینه شدند و تعدادى پرسش در نامه اى نوشته، نزد خاندان امامت بردند.
درآن هنگام حضرت موسى بن جعفر(ع) در سفر بودند و امام رضا(ع) نیز در مدینه تشریف نداشتند.
آن گروه از مدینه قصد عزیمت کردند و از این که خدمت امام(ع) نرسیده بودند و با دست خالى به وطن خود بر مى گشتند، بسیار اندوهگین بودند.
حضرت معصومه(س) که در آن ایام هنوز به سن بلوغ نرسیده بود; از مشاهده غم و اندوه آنان متأثر شد، لذا پاسخ پرسش هاى آنان را نوشت و به آن ها عنایت کرد.
شیعیان، مدینه را با سرور و شادى ترک کردند. آنان در بیرون مدینه با امام کاظم(ع) مواجه شدند و داستان خود را گفتند و دستخط حضرت معصومه(س) را ارائه دادند،امام(ع)بسیار مسرور گشتند و شادى و ابتهاج خود را با این جمله بیان فرمودند:«فداها ابوها»; پدرش به فدایش باد!
این داستان جالب و پر ارج را مرحوم «مستنبط»از کتاب «کشف الثانى» تألیف دانشمند نامى شیعه در قرن نهم «ابن العرندس» متوفاى حدود 840 هـ ق نقل فرموده است.
این کتاب به طبع نرسیده و نسخه خطى آن در کتابخانه شوشترى هاى نجف اشرف است که دسترسى به آن امکان پذیر نیست.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی